تصویری دیگرگون از تفسیر اثری (پاره نخست)
باده زیر خرقه تصویری دیگرگون از تفسیر اثری سیدهدایت جلیلی سنزیقی استادیار دانشگاه خوارزمی چکیده تعاریف ارائه شده برای «تفسیر اثری» اغلب، پیشینی، مفهوممحور، سوگیرانه، گزینشی، ارزشمدارانه، سادهسازانه، مبهم و ناکارآمدند. مقاله حاضر میکوشد با نشان دادن کاستیهای مذکور در تعاریف موجود، تعریفی واقعشناسانه، عینی، پسینی و کارآمد از «تفاسیر اثری» ارائه کند و ابعاد ناپیدا و جوانب مغفول این روش تفسیری را باز نماید. نویسنده پس از گزارش، دستهبندی، نقد و تحلیل تعاریف موجود از تفسیر اثری، در پرتو نظریههای عقلگرایی (Rationalism ) و نقلگرایی (Revelationism )، تفاسیر قرآن را به دو دسته بزرگ تفاسیر نقلگرا و تفاسیر عقلگرا تقسیم کرده و به تعریف هر یک میپردازد و از رهگذر آن، جایگاه تفسیر اثری را در این تقسیمبندی معین میکند و مشخصهها و ممیزههای این روش تفسیری را برمیشمارد. آنچه این پژوهش و نوشتار را از سایر پژوهشها و نوشتهها متمایز میکند، اتخاذ رویکرد توصیفی (Deive ) به جای رویکرد توصیهیی (Preive ) و هنجاری (Normative ) است. این نوشتار میکوشد تعریفی واقعشناسانه (ive ) و کارآمد (Functioning) از «تفسیر اثری» ارائه کند و چیستی و چونی این روش تفسیری را چنان که هست، باز نماید. چنین کوششی، ناگزیر از طرح پارهیی مقدمات و اخذ پارهیی پیشفرضها و نیز نیازمند تحلیل و نقد تعاریف موجود از تفسیر اثری است. 1. مقدمات و پیشفرضها 1-1. در این نوشتار، اصطلاحات تفسیر اثری، تفسیر مأثور، تفسیر نقلی، تفسیر روایی و عناوینی از این دست، یکسان شمرده شدهاند؛ هر چند از حیثِ معنای لغوی و واژگانی تفاوت دارند. زیرا، نه تفسیرپژوهان، تفاوت و تمایزی میان آنها افکندهاند و نه تفاوت لغوی، در بحثٍ نوشتار حاضر، اثر گذار است. از این رو، صرفاً برای یکسانی متن، بدون این که در مقام ترجیح باشیم، از تعبیر «تفسیر اثری» استفاده میکنیم. 2-1. تعاریف موجود از «تفسیر اثری» از کاستیهایی چند رنج میبرند. نخست این که، در این تعاریف حضور و نقش مفسر در فرآیند تفسیر به کلی نادیده گرفته میشود تا آنجا که مفسر به یک گردآورندهیی منفعل تنزل مییابد و این پرسش را در اذهان پدید میآورند که در تفسیر اثری چه کسی مفسر است؟ دیگر این که این تعاریف، مرز روشنی را برای تمایز تفسیر اثری از تفسیر غیر اثری ترسیم نمیکنند؛ به طوری که میان تفسیرپژوهان، گاه در این که کدام اثر تفسیری، تفسیرِ اثری است، اختلاف رخ میدهد و این اختلاف به مدد تعاریف موجود، فیصله نمییابد؛ و این به خاطر مؤلفه های (Consistituents) مبهمی است که در تعاریف تفسیر اثری دیده میشود. دو دیگر اینکه، این تعاریف چنان که باید پرده از چیستی و چونی تفاسیر اثری بر نمیدارند و دریچه مناسبی برای نقب زدن و رسیدن به بنیانها و پیش فرضهای این گونه تفاسیر بر نمیگشایند. سه دیگر این که، برخی از این تعاریف بر سلب یا نفی عنصر رأی یا اجتهاد یا مفاهیمی از این دست در تفسیر اثری تکیه میکنند که افزون بر مبهم و کشدار بودن این گونه مفاهیم، چنین مبنا و مدعایی، کاملاً نادرست است؛ و به فرجام، این تعاریف، فاقد روش علمیاند. یعنی به جای این که «مصداق محور» باشند، «مفهوم محور»اند و میخواهند از رهگذر تحلیل مفهومی واژگان «تفسیر» و «اثر»، به تعریفی از تفسیر اثری دست یابند، بی آنکه دغدغه انطباق با واقعیت تفاسیر اثری داشته باشند. نکاتی که در این جا با فشردگی تمام آوردیم در فرآیند تحلیل و نقد تعاریف تفسیر اثری باز خواهیم گشود. 3-1. پژوهش درباره «تفسیر اثری» و ارائه توصیف و تبیینی وفادار از آن به حوزه «تفسیرپژوهی» وابسته است و تفسیر پژوهی، امری پسینی (A Postriori) و مسبوق به پیدایی پدیده تفسیر است. ابتدا مفسران در فهم و تفسیر آیات قرآن میکوشند و هر کدام به راهی میروند و به فهمی میرسند و حاصل این تلاشها و تکاپوها، موجب پیدایی تفاسیر و ظهور روشهای تفسیر است. آنگاه، کسانی ـ نه در کار تفسیر آیات، بلکه ـ در شناخت چگونگی تفسیر مفسران و روشها و مبانی آنها میکوشند و از اشتراکات و افتراقات آنها سخن میگویند و از راز این یکسانیها و تفاوتها پرده بر میدارند. بدین ترتیب، از پی پیدایی تفسیر، تفسیر پژوهی نیز پدید میآید و تفسیرپژوهان به تحلیل ماهیت تفسیر و تفکیک روشهای تفسیری و تبیین مبانی آنها میپردازند. در چنین بستر و مقامی است که عناوینی چون «تفسیر اثری» که ناظر به نوعی روش و گونهیی از تفاسیر است، میروید. از این رو، اتصافِ «تفسیر اثری» بر پارهیی تفاسیر، امری پسینی و در مقام تفسیر پژوهی و شناخت روشهای تفسیری است. نیز، این اتصاف، علی الاصول،[1] بیرون از دایره اختیار و قبول مفسران است و این تفسیرپژوهان هستند که پارهیی تفاسیر را در زیر این عنوان، کدگذاری میکنند. 4-1. از بند پیشین این نکته هم بر میآید که رویکرد پیشینی (A Priori) در تعریف تفسیر اثری ـ و اصولاً هر روش تفسیری ـ کارآمد و کامیاب نتواند بود. ما از میان انبوه آثار تفسیری، پارهیی را بر میگیریم و بر آنها نام تفسیر اثری مینهیم؛ نامی که از پیش خود نداشتهاند. بنابراین، این تفکیک و نام گذاری آنگاه کامیاب خواهد بود که ناظر به وجوهی مشترک در میان آنها باشد و آنگاه کارآمد خواهد بود که تکیه بر آن وجوه مشترک، در شناخت ماهیت تفاسیر و تمایز آنها مفید و راهگشا باشد. حال آن که، رویکرد پیشینی، نمونهها را مبنا قرار نمیدهد. از آنچه گفتیم این نکته هم آشکار میشود که ما در مقام تفسیر پژوهی، تفسیر اثری را «کشف» نمیکنیم بلکه آن را «جعل» میکنیم. تفسیر پژوه با یک سری تفاسیر موسوم به تفسیر اثری روبرو نیست که به کاوش و کشف در آنها بپردازد، بلکه با برگرفتن مؤلفهها یا ملاکهایی به سراغ انبوهی تفاسیر میرود و به اعتبار آن مؤلفهها و ملاکها، برخی از تفاسیر را تفسیر اثری مینامد. در این میان آن چه مهم است ارزش و کارآمدی آن مؤلفهها و ملاکهاست. 5-1. یک پژوهش جامع درباره تفسیر اثری، دست کم باید دربردارنده چیستی تفسیر اثری و شاخصه های آن، پیشینه و تطور تاریخی آن، خاستگاه، اعتبار و حجیت آن و نیز مصادر، پیش فرضها و مبانی آن باشد. همچنین، میزان کفایت و کارآمدی آن را نشان دهد و در نگاهی آسیبشناسانه، آفتها و عارضه های آن را گزارش کند. از این میان، آنچه منطقاً مقدم و در حکم خشت اول است، تعریف و بیان چیستی تفسیر اثری و شاخصه های آن است. شناخت درست و تعریف کارآمد، پیش شرط درستی و استواری گامهای دیگر است. آثاری که دربارة تفسیر اثری نگاشته شده است، کمترین اهتمام را به تعریف تفسیر اثری و بیشترین اهتمام را به دیگر محورها نشان دادهاند؛ تا آنجا که در نظر سادهانگارانه برخی، گویی تفسیر اثری امری بدیهی، روشن و بی نیاز از تعریف است و بدون تعریف و بیان چیستی تفسیر اثری و شاخصه های آن میتوان سخن استوار و پیراستهیی در روش شناسی تفسیر اثری گفت. از این رو، نوشتار حاضر میکوشد این کاستی را به سهم خود جبران کند. تعریف تفسیر اثری و بیان چیستی و شاخصه های آن نه تنها سنگ بنای روش شناسی تفسیر اثری، بلکه شالوده روش شناسی تفسیر قرآن در معنای گسترده آن است. چرا که تفسیر اثری، نخستین جوانه های تفسیر در سنت تفسیر مسلمانان و پایه تفسیر اسلام است و دیگر روشهای تفسیری به نوعی در نسبت با این روش، و با تعیین موضع در برابر آن تعریف میشوند و تعریف تفسیر اثری میتواند پایه و بنای هر نوع تقسیم بندی در شناخت و تمایز روشهای تفسیر قرآن و تفاسیر باشد. ادامه در بخش دوم